نشر و توزیع آثار حجت الاسلام آزادبخت

این وبلاگ مختص به نشر و توزیع آثار مکتوب حجت الاسلام باقر آزادبخت -زید عزه- و دریافت نظرات خوانندگان آنها می باشد و هیچ فعالیت دیگری ندارد

نشر و توزیع آثار حجت الاسلام آزادبخت

این وبلاگ مختص به نشر و توزیع آثار مکتوب حجت الاسلام باقر آزادبخت -زید عزه- و دریافت نظرات خوانندگان آنها می باشد و هیچ فعالیت دیگری ندارد

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشارات» ثبت شده است

این یادداشت، در اصل مناقشه ای بر نظر پر تکرار برخی فضلای جوان حوزه بوده و به همان شکل بازنشر می گردد

اشارات و تنبیهات؛قرائتی اصولی از مبنای مدیر محترم موسسه فقاهت و تمدن سازی در تحول علم اصول و پیرایش زوائد آن

تنبیه؛ نکته ای در باب نگاه اصولی ایشان، از آغاز ذهن نگارنده را مشغول ساخته بود تا اینکه تصمیم گرفتم آن را با خوانندگان گرامی در میان بگذارم. بنده در برخی بحث های آزاد خود در باب هویت شناسی علم اصول، برخی نظرات ایشان را پس از نظرات شیخ اعظم(ره) و محقق اصفهانی(ره) و علامه طباطبایی(ره) و شهید مطهری(ره) و شهید صدر(ره) و آیت الله صادق لاریجانی(زیدعزه) مطرح کرده و پس از تبیین جدی آنها، به نقد آن نظرات پرداخته ام. این نکته نیز یکی از همان تحلیل هایی است که در باب نگاه و رویه اصولی مدیر محترم به حاضرین در بحث قواعد فقهیه ام عرض کرده ام، و اینک آن را به خدمتتان معروض می دارم.

اشاره؛ ایشان در باب نصاب لازم برای طرح مسائل در اصول فقه، دو پیش فرض را قائل هستند ؛ یکم اینکه این مسائل دارای خاستگاه و منشأ نیاز باشند و دوم اینکه کارآمدی این مساله در مورد منشأ نیاز آن پذیرفته شده باشد. بنابراین مسائل و حتی فروع جزئی مسائل کلان(مثل استصحاب تعلیقی در مساله استصحاب) را به خاطر اینکه خاستگاه های آنها به یک ثمره کلان و جدی منتهی نشده است ، شایسته طرح در علم اصول نمی دانند. دلیل این سخن ما خرده گیری های فراوان ایشان بر مسائلی است که در نظرشان غلط بوده و یا ثمره ای مهم و قطعی عند الکل بر آنها مترتب نمی باشد. بنابراین به واقع ایشان انتظار دارند هر مساله پیش از اینکه در متن علم اصول طرح و بررسی گردد، هم صحت و درستی اش احراز شود و هم کارآمدی کلان آن به چشم بخورد.

اشاره ؛ با این تقریر، معلوم است که این نگاه قدری برای همه ما طلبه ها آشنا می باشد.آری؛ این همان نظر خاص صاحب قوانین است. رویه نگارنده بر این است که رگ و ریشه های بحث های مشابه را به سرعت پیدا کنم. در این مورد نیز باید دانست که محقق قمی می گوید که اصول فقه، به دنبال بحث از احوال ادله اربعه بما هی ادله است(نقل ما از شیخ مرتضی انصاری؛فرائد الاصول ج 3 ص 17). یعنی پیش از ورود به متن اصول باید دلیلیت این ادله ثابت شود. وانگهی مدیر محترم موسسه، از اعتبار این شرط در عناوین کلی ادله فراتر رفته و لازم می دانند که حتی فروع و مصادیق «دلیل» از «لا دلیل» تمییز داده شوند و فقط دلیل ها را مطرح کنیم(گواه این سخن، اصرار ایشان بر حذف برخی فروع استصحاب و مباحث اوامر است). بلکه ایشان به این مقدار نیز اکتفاء نکرده و دلیل های ناکارآمد یا کم ثمر را هم نفی می کنند.( نسبت میان کارآمدی و درستی خصوص مطلق است). پس ایشان موضوع علم اصول و موضوع مسائل آن را از صاحب قوانین نیز اخص [تر] گرفته اند .

اشاره؛ در پاسخ به این رویه همان سخن مرحوم مظفر در باب موضوع اصول فقه(اصول الفقه-طبع اسماعیلیان ج 2 صص12-9) را یادآوری می کنم. ایشان فرمودند که همین که یک بحث صلاحیت طرح در اصول را داشته باشد کفایت می کند: و النتیجة أن الموضوع الذی یبحث عنه فی هذا المقصد هو کل شی‏ء یصلح أن یدعى أنه دلیل و حجة. فیعمم البحث کل ما یقال إنه حجة فیدخل فیه البحث عن حجیة خبر الواحد و الظواهر و الشهرة و الإجماع المنقول و القیاس و الاستحسان و نحو ذلک بالإضافة إلى البحث عن أصل الکتاب و السنة و الإجماع و العقل. فما ثبت أنه حجة من هذه الأمور أخذنا به و ما لم یثبت طرحناه(اصول الفقه طبع اسماعیلیان، ج 2 ص 11)

تنبیه ؛ البته این سخن به این معنا نیست که به هر احتمال بدوی اهمیت دهیم و اصول را شامل هر امر محتمل الحجیة در بادئ الرأی بدانیم( که بالتبع اصول بی در و پیکر و بالتبع آماسیده شود).

اشاره؛ با توجه به دو طرف افراط و تفریط، بدیهی است که پروسه ورود یک مساله به پیکره دانش به معیار و ضابطه و مراحلی نیاز دارد. مطابق آنچه گذشت روشن می شود که منطقا معیار و ترتیب آن مراحل از این قرار است که اصول به موضوعات و فروعاتی می پردازد که محققین بر اثر تتبع برای آن فایده ای کشف کرده اند.(همان رویه تاریخی که استاد علی‌دوست تبیین کرده بودند). طبعا اگر این محققین بتوانند نظر خود را ثابت کنند آنگاه احتمالی جدی در حجیت و کارآمدی آن قاعده جریان می گیرد و از آن به بعد می توان آن را در بحث های اصولی وارد کرد. بنابراین اگر حجیت و کارآمدی آن حجت، قائل داشته باشند و نزد عده ای پذیرفته شده باشند، همین حد برای صلاحیت طرح مساله در دانش اصول کفایت می کند.

تنبیه؛ چرا که اگر فرض را بر خلف گذاشته و این معیار را نفی کنیم و همان نگاه مضیق را إعمال کنیم آنگاه اندراج نظرات اختلافی در اصول ناروا خواهد بود. از طرف دیگر نیز آن مواردی را که ایشان رد کرده اند بالاخره یک قائلینی دارند.

اشاره؛ جالب آنکه ایشان مسائل مسلم و اختلاف ناپذیری مانند حجیت خبر واحد را نیز شایسته پردازش جدی در اصول نمی دانند. در این صورت اصول خالی از اختلاف و خالی از مسلمات، بیش از چهار پنج صفحه نخواهد بود. آیا این اصولی که به حد یک جزوه هم نمی رسد همان اصول مطلوب و نظام ساز است؟

اشاره؛ آری صد البته اگر ایشان یا هر پژوهشگر دیگری در هنگام تتبع به یک سری موارد برخورد نمود که بسیار کارگشا بوده و گمان کرد که حضورشان در اصول فقه ضروری است اما کسی به آنها نپرداخته است، می تواند آنها را در قالب نظریه(که شامل طرح مساله، ضرورت، فوائد، پیش فرضها، ادله، نتایج، فروع و تطبیقات) بیاورد و طرح کند. التزام به این روش و منهج است که به جهت دهی به اصول فقه و رشد دادن آن می انجامد.

تنبیه؛ اگر ما حجیت و کارآمدی را آنهم وقتی که نزد همه مسلم انگاشته شوند، شرط طرح مسائل بدانیم، آنگاه خود همین نظریات ایشان نیز به علت نپذیرفتن بسیاری از آقایان شایستگی درج در متن اصول فقه را نخواهد داشت.

تنبیه و اشاره ؛ اینها همه غیر از این است که برخی از مسائل اصول صرفا در مقام جواب به شبهات برخی از عالمان مطرح شده اند. بنابراین این دسته از مسائل اصولی با رویکردی ایجابی وارد اصول نشده اند بلکه در مقام رد شبهه و اشکال دیگران طرح شده اند و از این جهت از آغاز نیز جز نزد منکرین و شبهه کنندگان، ثمره ای عملی نداشته اند. این گونه مسائل اساسا ماهیتی ایجابی ندارند تا بتوان آنها را مساله قلمداد نمود، هر چند به عنوان تنبیه و فرع قابل طرح می باشند و این امر در علوم رویه ای طبیعی به شمار می رود. برخی تنبیهات استصحاب اینگونه اند. به نظر قاصر ما مساله استصحاب تعلیقی و مقدمه واجب که در سخنان ایشان مطرح شده اند- از این دست اند. بنابراین نکاتی که نسبت به شرایط طرح مساله در اصول گفته شد شامل این گونه موارد نمی شود. مواردی اینچنینی یا باید در مبادی قرار گیرند-مانند مقدمه واجب- و یا در حد همان فروع باقی بمانند -مانند استصحاب تعلیقی-.

تنبیه؛ اینها همه مربوط به گستره علم اصول- فی حد نفسه- بود اما بحث متون آموزشی این رشته مساله دیگری است و اقتضائات خاص خودش را دارد. ما نیز که می گوییم موضوع علم اصول گسترده است نمی گوییم که هر چیزی را باید در متون آموزشی آورد. متن آموزشی حساب خاص خود را دارد. به هر روی بنده با توجه به نظر خاص خود در باب تاریخ علم، رویه دیگری را در باب تحول علم مطلوب می دانم.

باقرآزادبخت

16 آبانماه 1395

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۴۰
کاربر بیان

شرح لمعه از کتب فقهی محکم و ریشه دار حوزه های علمیه شیعی بوده و هست. این کتاب از دیرباز تا کنون متن درسی بوده است. با این حال معمولا طلابی که ذهنی عقلی و استدلالی دارند در مطالعه این کتاب -که اولین کتاب فقهی مفصل در سیر درسی حوزه است- با ابهامات مختلفی نسبت به مبانی آن و بلکه نسبت به شیوه تفکر در فقه مواجه می شوند. در غالب موارد هم تنها در جنبه های اصول فقهی به پاسخ سوالات خود می رسند و از ابعاد مختلف این کتاب استفاده نمی کنند.کتاب اشارات فقهیه بر اساس رفع همین دغدغه شکل گرفته و نگاشته شده است. پر واضح است که تامین این هدف مستلزم شرح و حاشیه نگاری بر همه شرح لمعه نیست.

 

این حواشی به دور از الصاق اقوال دیگران و تهیه کشکولی به نام شرح –چنانکه در برخی شروح کتب ادبیات عربی دیده می شود- در صدد تشریح مراد و برخی مبانی و روش فقهی شهیدین است. طلاب و دانشجویانی که آشنایی نسبی با مبانی فقهی و اصولی و نیز نگاه های فلسفه فقهی دارند بهتر می توانند از مطالب این شرح بهره بگیرند. «اشارات فقهیه» تلاشی است در صدد شناساندن مبانی و مختصات فقهی مذهب جعفری به نوآموزان این رشته و مطالعه آن می تواند شناختی آگاهانه تر را نسبت به رشته فقه در آنان ایجاد کرده و شور و شوق بیشتری را در تحصیل این رشته فراهم سازد.

مشخصات ظاهری:

صفحات: 579 صفحه (این کتاب مشتمل بر 181 حاشیه بر بخش متاجر از کتاب شرح لمعه (از اول تا پایان خیارات) است)

جلد: شومیز

قیمت: 110،000 تومان (با تخفیف: 750،000 تومان)

 

جهت تهیه کتاب، پس از اطمینان از موجودی کتاب، نسبت به واریز وجه کتاب و هزینه پستی و ارائه آدرس پستی خود اقدام کنید.

فهرست عناوینی که در این کتاب می بینید:

 

 

مقدمه. 1

الفـ : انواع کلی شرح. 2

بـ : تاریخچه فقه و آشنایی با خصوصیات دوران شرح لمعه 4

جـ: سطح بندی ملکه و مرتبه اجتهاد و معانی آن بر پایه تفاوت ادله اعتبار اجتهاد. 16

د: درباره کتاب حاضر: 20

دفتر یکم: مکاسب محرمه. 27

گفتاری در باب نسبت بحث مکاسب محرمه با کتاب بیع. 28

فقه ماده بیع و فقه صورت بیع. 30

علت عدم طرح ربای معاوضی در مکاسب محرمه 30

تشریح مقدمه شهید ثانی. 31

.................35

بررسی اعانه بر اثم و عناصر لازم برای تحقق آن. 35

................................................................38

دفتر دوم : کتاب البیع.. 40

الفصل الثانی فی عقد البیع و آدابه. 41

القول فی عقد البیع.. 42

 

اعتبارات و عناوین و اسامی مختلف اشیاء در ظرف تکوین و ظروف عرف عام و خاص... 45

معانی سه گانه اصالة الصحة در حوزه اعمال و عناوین اعتباری.. 47

اشکال و جوابی درباره تمسک به ظهور اولیه مفاهیم برای الغای قیود و ترتیب های احتمالی. 49

ریشه اختلاف در صحت عقد فضولی. 55

مناقشه در صدق غرر. 56

بررسیِ کلان قاعده اقدام و دلالت آن. 57

آیا علم به ممنوعیت شرعی یا قانونی یک کاری موجب لغویت قصد فاعل آن خواهد شد؟. 62

عدم نقض قاعده کلی مربوط به قصد و لغویت طلب امر نا ممکن. 63

محوریت تحقق عقلائی و عرفی بیع و ارتباط معاملی و رجوع بسیاری از شروط به آن. 64

نکته مهمی در تحقیق اجماع. 65

طرح یک پرسش مهم. 66

سه رویکرد مختلف در وجه اعتبار قدرت.. 67

ملزومات و لوازم قول مشهور. 67

معنایی جدید از بطلان در فقه و محیط عقلاء 68

لوازم پذیرش بطلان ظاهری.. 68

راه حلی عرفی و روان برای توجیه تعبیر شارح شهید. 70

روش استنباطی جامع و ریشه نگر شهیدین در تفسیر ادله و پیش گیری از تثبیت تعارض... 71

برخورد تک مرحله ای با تعارضات و عدم توجه به قرائن مبنایی و اغراض در استظهار از تعابیر فقهی و روایی  72

مسؤولیت مدنی مولی در برابر عبد. 75

رعایت اعتدال در تناسب توسعه های مدنی در حق عبد با حقوق مسلوبه او در شریعت اسلام. 76

تکلیف یک تشریف بوده و مختص شرفاء است و افراد دون مقدار جامعه گر چه موضوع قانون قرار می گیرند اما مخاطب آن نمی باشند  76

انواع تغییر و تقدیم قول بایع و مشتری.. 80

معنای دوم اصالت الصحه و السلامه و ابتنای آن بر کلان قاعده اقدام. 83

لزوم تحفظ از لغویت کامل حق یکی از طرفین به وسیله تضییق اختیارات معاملی طرف دیگر بدون تحمیل خسارت مالی بر او  85

مبنای صحت ظاهری.. 86

 

 

 

 

القول فی الآداب.. 93

علت تفاوت تعداد مستحبات مذکور در کتب فقهی با مستحبات مذکور در کتب اخلاقی و روایی. 93

نکاتی در باب پژوهش های مربوط به فقه قانون گذاری و فقه آداب و تربیت.. 93

63)........................................................................ قوله: و هو من اتمّ الفوائد ص 412...................................................................97

عدم توجه فعلی مؤمنین به این فوائد و نادره بودن فایده انگاری آنها در روابط معاملی مانع انصراف قصد به این موارد است   97

راه توجیه قصد مؤمنین به این فوائد و حمل رفتار آنها بر این گونه قصدها 97

انگاره ی القائیِ شارع مبنی بر حمل بر جهات ایمانی به هدف ترویج این ارزش ها یا حفظ و بقای آنها در جامعه 98

64)............................................... قوله: الرابع: عدم تزیین المتاع لیرغب فیها الجاهل ص 412..........................................99

خودخواهی معاملی مطلوب و نامطلوب در بیوع و اسواق. 99

آرامش روانی و پرهیز از هیجان از اصول فرهنگ اقتصادی و حقوق سوقیه در اقتصاد اسلامی است.. 100

مرز هیجانات کاذب و مصرف گرایانه با تزیین ممدوح و متناسب با خلقت و طبیعت اجتماعی انسان. 100

65)........................................................................ قوله: ترک معاملة الأدنین ص 417.................................................................101

معامله چرک و معامله گر چرکین مساوق خبث و پریشانی است و در امور اقتصادی مذموم بوده و با زمینه بودن اقتصاد برای رشد روحی منافات دارد  101

66)................... قوله: و قد حورف کسب فلان اذا شدّد علیه فی معاشه کأنّه میل برزقه عنه ص 417. 102

67)............................................. قوله: و المؤفین ای ذوی الآفة و النقص فی أبدانهم ص 418.......................................102

مبانی واقع گرایانه و روش منصفانه در مراعات ضعف ظاهری و حساسیت های روحی معلولین در فرهنگ سوقیه اسلام  104

68).......................................... قوله: حذراً من الزیادة و النقصان المؤدّیین الی المحرّم ص 419....................................104

69)........................................................ قوله: ترک الزیادة فی السلعة وقت النداء ص 419..................................................105

70)......................................... قوله: ترک السوم ما بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس ص 419...................................105

71).......................................................... قوله: ترک دخول المؤمن فی سوم اخیه ص 420....................................................106

72)   قوله: و ربما استحبت اجابته لو کان مؤمناً و یحتمل الکراهة لو قلنا بکراهة طلبه لاعانته لی علی فعل المکروه! ص 421  106

تحیر در تعارض های فقهی و اخلاقی. 106

راه حل تعارض در قسم اخیر. 108

تنبیهی تربیتی. 109

نتیجه گیری در این مساله 110

73)...................................................................... قوله: ترک توکل حاضر لباد ص 421...............................................................110

اهمیت و پیچیدگی درک و توضیح این فرع و لوازم آن به ویژه با توجه به اقتصاد امروز. 110

وضعیت این فرع در کتب فقهی معتبر امامیه و عقد یک بحث مبسوط برای آن در شرح حاضر. 111

تشقیق شقوق و بررسی عرفی جهت و معنای روایت مورد استناد در این فرع و تحلیل آن. 112

روش مقایسه صدر و ذیل و غرض و سیاق کلام برای رسیدن به برداشت درست.. 113

فرصت سوزی اقتصادی و یا کاهش فرصت و رونق نیز یک ضرر مالی و سوقی محسوب می گردد. 113

کاهش سود متعارف نوعی ضرر و خسارت سوقیه است.. 114

عدم کارآمدی رویه های متعارف و فقهِ متکفل روابط مالی جزئی برای توجیه این فروع و لوازم. 115

جمع بندی غرض و مفاد روایت.. 116

کلام ابن همام حنفی در فتح القدیر. 116

تمسک به تقارن این فرع با توصیه دیگری در روایات مورد استناد و اجتماع آنها در سیاق کلام واحد برای تایید تفسیر و استظهار مختار ما از معنای این فرع  117

مخاطب این توصیه، جمعیت و اجتماع مسلمین است و این دستور ناظر به چیزی بیش از ظروف فردی و وظایف شخصی است   117

علت و مستند اشتراط برخی شروط از سوی فقهاء و راویان برای این فرع به اصل معنایی بر می گردد که از خود دستور استظهار کردیم  118

نقد سخن مفتاح الکرامه 119

نهی از فاش کردن اطلاعات اقتصادی حوزه شهری به شخص بدوی با تفسیر ما از این فرع کاملا ملائم است.. 119

علت طولانی شدن توضیحات این فرع. 120

74)........................................................................ قوله: العشرون: ترک التلقی للرکبان.................................................................120

این مستحبات مرجع شکل دهی به رفتار و قوانین اجتماعات دینی است.. 120

علت وضعیت خاص این فرع در کلمات فقهاء از نظر حکم به تحریم یا کراهت و تصحیح بطلان تصرفات متعقبه در صورت کراهت تکلیفی  121

نسبت عقد البیع و تجارت نوین و تفاوت احکام آن دو و توضیح تعلق یافتن بطلان در این مساله به تجارت نه عقد البیع  125

بار تکلیفی این فرع در وضعیت فقهی آزاد و ایستای مؤمنین در جوامع فاقد حاکمیت اجرائی دینی. 126

بار تکلیفی این فرع در صورت الزام حرکت عمومی مؤمنین به سمت دینی کردن حاکمیت جامعه 128

احتمال جریان هر دو فرضیه در شرایط مختلف محیط واقعی و متنوع زندگی مؤمنین. 129

کیفیت مراتب طولی واجبات -بنا بر غیری بودن همه اوامر- در راستای واجب نهایی دین و جریان مقدمه موصله و ترتب و فقد صلاحیت و قدرت در تکلیف در اوامر شرعی فردی و اجتماعی و اشاره فقهی به برخی مبانی مهم دینی. 130

75)........................................................... قوله: الحادی و العشرون: ترک الحکرة ص 423....................................................132

احتمال تفرع این فرع بر یک مبنای عمیق تر در مرتبه مالکیت آحاد در ظرف اجتماع. 132

76)........................................................ قوله: و انّما تثبت الحکرة فی سبعة اشیاء ص 424..................................................133

77)... قوله: و ما روی من التحدید بذلک محمول علی حصول الحاجة فی ذلک الوقت لأنّه مظنّها ص 426. 133

مبنا و شیوه شهید ثانی در استظهار از این روایت و حمل عرفی آن. 133

این فرع نیز از شؤون جمعی اولیاء صادر شده و ناظر به موضوعی جمعی است

 

.. 134

الفصل الثالث فی بیع الحیوان.. 136

توضیح ترتیب فصول کتاب متاجر و جایگاه این فصل. 137

78)................................................................ قوله: و هو قسمان؛ اناسیّ و غیره ص 430..........................................................138

 

الفصل الرابع فی بیع الثمار. 139

تنقیح جایگاه، جهت و موضوع بحث در این فصل. 140

صور و انحاء شرکت و تنقیح محل بحث.. 144

شرکت و عیب.. 146

تحلیل وضعیت اعتباری شرکت و تبیین سنخ نقصان ناشی از آن. 146

وجه اطلاق عیب بر شرکت.. 147

تقسیم بندی خیارات با توجه به خاستگاه های موضوع، محل و معروض آنها 147

جایگاه حقوقی و خاستگاه معاملی خیار شرکت و عدم مقابله آن با مال. 148

شواهد حصر عیب به مواردی که قابل مقابله با مال هستند. 148

راه کاری تحلیلی برای جعل خیار با استفاده از تحلیل اقدام عقلائی بر بیع و پیش فرض های معنایی و انگیزشی آن  149

انحاء تاثیر حکمت در محدوده ظهور لفظی حکم و توسعه یا تضییق آن. 152

نحوه علیت شرکت و عیب برای خیار و آثار ظهوری و فقهی آن. 153

تمسک به علت اصلی تر خیار عیب و عیب دانستن فشارهای روانی و اجتماعی برای انسان کریم و محترم. 154

نمونه دیگری از توجه شرع و فقه به مساله کرامت انسان در روابط حقوقی و مالی. 154

قیاس در موضوع و متعلق و تفاوت آن با قیاس در حکم. 156

تعمیم این مرتبه از کرامت به عموم افراد در دعاوی حقوقی مستلزم تمسک به مقاصد شریعت یا برخی از راه کارهای سابق ما است   156

امکان تاسیس اصل در مورد ظهور استناد افعال در وقوع قصدی و صدور عمدی آنها از فواعل. 157

روش رسیدن به پاسخ در مورد این مساله 158

وجه و مبنای اعتبار این شرط ها 159

روش متعارف فقهی در حل این مساله 159

توضیح مبنا و معنای حق الماره در صورت تعبدی بودن آن و اختصاصش به ظرف شک... 159

تعبد استنباطی و استدلالی به کمک توجیه تعبد عملی و فتوایی می آید. 160

نقد و جمع بندی نگاه تعبدی.. 161

تفاوت دقیق اماره با اصل عملی ناشی از سببیت عقلائی برای کشف واقع است و نه لسان دلیل آنها 161

روش تشخیص اماره از امور و اصول تعبدی و عدم ارتباط آن به دلیل حجیت آنها 162

منهج استنباطی کلی و منطق حل مساله و تشخیص اماره بودن و یا تعبدی بودن حکم به جواز اکل الماره 162

بررسی تفصیلی درباره وضعیت عرفی و دلالت اجتماعی روابط باغداران و شناخت زمینه اجتماعی صدور این حکم  163

روش اول برای اثبات ارتکاز عرفی رضایتمندانه مالکان و نقد آن. 163

روش دوم برای اثبات ارتکاز عرفی رضایتمندانه مالکان و نقد آن. 163

روش سوم برای اثبات ارتکاز عرفی رضایتمندانه مالکان و نقد آن. 164

روش چهارم برای اثبات ارتکاز عرفی رضایتمندانه مالکان با تکیه بر شخصیت ایمانی ایشان و اسلوب حکیم شارع در ترویج و ترسیخ عمدی لوازم ایمان در جامعه 165

تفاوت مراتب شخصیت ایمانی و لوازم تشکیکی آن و تفاوت تاثیر فقهی این انگاره در استظهار از افعال و کشف قصود  165

رضایت دادن به اکل الماره لازمه دشواری نیست و پذیرش عرفی تحقق چنین رضایتی آسان است.. 165

استظهار بلاغی و تفصیلی از اخبار جواز اکل الماره گواهی بر اماره بودن بیان امام (ع) نسبت به رضایت عمومی باغداران است   166

بررسی قرائن دلالی در روایت محمد بن مروان. 167

بررسی روایت علی بن یقطین و توجه به زمانه و زمینه اجتماعی آن. 167

وجه اجتماعی در جمع بین روایت ناهیه علی بن یقطین با روایات مجوِّزه 168

نتیجه اماره بودن بیان ائمه و تجویز ایشان توجه به قرائن مختلف در اعصار و امصار گوناگون است.. 168

نقد روش های مرسوم در تحلیل مساله جواز حق الماره و بیان روش مناسب برای بررسی آن

ادامه دارد.... (ادامه در نظرات)

. 529

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۷
کاربر بیان