مقاله کوتاه لزوم استفاده از زبان اعتباریات دراستنباط مسائل فضای مجازی باتمرکز بازی «کلش»
(این مقاله، برای اجلاسیه « فضای مجازی، فرصتها و تهدیدها » که توسط مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در تاریخ 27 دی ماه 1396 در سالن همایش های مدرسه عالی دارالشفاء برگزار شد، ارسال گردید و در ویژه نامه این همایش منتشر شد.)
نام مقاله:
بهره گیری حوزه های علمیه از زبان اعتباریات و تفکیک جنبه های حقیقی و اعتباری فضای مجازی برای اصلاح رویه استنباط فقهی با تمرکز بر موضوع شناسی فقهی بازی کلش آف کلنز
چکیده:
بررسی احکام فضای مجازی از دغدغه های مهم در حوزه مسائل مستحدثه است. چالش این حوزه مربوط به تفکیک هویت مجازی از هویت حقیقی بستر فضای مجازی و پدیده های شناور در آن می باشد. دست یابی به این مهم بر اساس درک مبانی اعتباریات و پی جویی سرشاخه های هر اعتبار میسر می گردد. پس از این بحث های مقدماتی و در گام بعدی می بایست نسبت هر یک از این جهات و هویات را با عناوین ادله شرعی و مفاهیم عرفی اجتماعی بررسی کرد. پدیده های اعتباری در فضای مجازی به پدیده های مشترک در بین دو فضا -مانند توهین و سرقت و ...- که دارای ابزار مجازی -مانند کامنت و هک کردن- هستند و پدیده های اعتباری صرف که مختص به فضای مجازی هستند -مانند نهب و غارت در بازی های رایانه ای- تقسیم می گردند. درک درست این موضوعات فقهی زمینه را برای شناخت نوع قاعده ای که باید در این موضعات اجرا گردد، آماده می سازد و از تشخیص نادرست جهت بحث -به علت مشابهت های صوری- و تلاش های فقهی نامرتبط جلوگیری می کند و تطبیقی متفاوت و متناسب با این موضوعات را در مورد قواعد و عمومات فقهی به ما نشان می دهد. این کار مستلزم شناخت درست اعتباریات، ماهیت بازی های رایانه ای و زبان مجازی و اعتباری امور مجازی می باشد. در مقاله حاضر هر دو گام مقدماتی و گام فقهی به خوبی به تحریر در آمده و مباحث مذکور به فراخور این مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند.
کلید واژه ها: فضای مجازی، موضوع شناسی، اعتباریات، زبان مجازی، بازی کلش آف کلنز، نهب و غارت، مالیت مجازی و حقیقی
درآمد
در آغاز سخن توضیح چند نکته ضروری است. نخست اینکه مطالب پیش رو بر پایه نظریه اعتباریات علامه طباطبایی نگاشته شده است. بنابراین شرط استفاده کامل و علمی از مقاله، آشنایی به مختصات کلی نظریه ایشان است. نکته دیگر این است که مقاله حاضر می کوشد که روشی علمی را در بهره گیری دقیق از نظریه اعتباریات در مسائل اجتماعی و به ویژه فضای مجازی فراروی مخاطب قرار دهد. چنانکه می دانید در اصول و فقه هر جا سخن از مباحث اعتباری به میان آمده، سطح بحث آنچنان سنگین شده که درک آن را برای بسیاری از فضلاء نیز دشوار ساخته است. از این رو به نظر می رسد آنچه در ادامه خواهد آمد از معدود مباحث فلسفی و اصولی دقیقی است که بسیار روان، روشن و جذاب می باشد. نکته سوم این است که چنان که خواهید دید کاربرد دقیق مباحث اعتباری ما را از صرف وقت و تامل در راه های پیچیده و دشوار برای درک حکم برخی امور نجات می دهد زیرا روشن خواهد ساخت برخورد غیر اعتباری با فضای مجازی ما را در تمسک به ادله فقهی مناسب به اشتباه انداخته و به بیراهه می برد.
نکته چهارم این است که ما می خواهیم خواننده این مقاله بیشترین استفاده را ببرد. از این رو مقاله را با محوری مشخص نگاشته ایم. محور بحث در این مقاله جنبه های مجازی و حقیقی بازی کلش آف کلنز[1] -به معنی «جنگ قبایل»- است که ما در ادامه به اختصار با تعابیر « بازی » یا « بازی کلش » از آن یاد می کنیم. می خواهیم با تفکیک این جنبه ها، راه دقیقی برای موضوع شناسی فقهی این بازی بگشاییم و روشن کنیم که شناخت زبان اعتباری مربوط به بستر مجازی بازی های رایانه ای چه تاثیر شگرفی در دسته بندی ادله فقهی و شناخت عنوان و دلیل مناسب برای هر کدام از جنبه های حقیقی و اعتباری بازی دارد. در ادامه نخست به اصولی کلی از اعتباریات و اعتباری بودن فضای مجازی پرداخته و آنگاه به منطق اصولی استنباط فقهی در شناخت و شیوه درست برای حل معضلات فقهی فضای مجازی و به خصوص بازی رایانه ای پرداخته و گام های مناسب را تحریر می کنیم. در گفتار های بعدی به بررسی چند جنبه از بازی رایانه ای و به ویژه بازی کلش آف کلنز می پردازیم تا ثمره روش ما در حل مسائل این فضا روشن شود.
تذکر پایانی این است که گر چه کوشیده ایم که مطالب مقاله شفاف و روشن باشد اما به علت ابتنای مباحث آن بر نظریه اعتباریات و نیز مسائل فلسفه فقه و روش شناسی بررسی موضوعات و مصادیق از سویی و به دلیل کوتاه بودن مقاله از سوی دیگر، مواجه شدن خواننده با قدری اندماج و فشردگی طبیعی است به خصوص که چنانکه در نکته یکم گفتیم عدم آشنایی با نظریه علامه طباطبایی از قدرت درک مطالب مقاله می کاهد. به خاطر همین فشردگی بود که ناچار شدیم مساله خاص و محدودی را موضوع بحث قرار دهیم و بالتبع عنوان مقاله نیز طولانی و مساله محور شد.
گفتار یکم: معنای اعتبار و توضیح اعتباری بودن فضای مجازی
اعتبار عبارت است از دادن حد چیزی به چیز دیگر همراه با تصرف وهم[2]. پس در اعتبار همیشه یک منشأ و پایه و مأخذ وجود دارد. این منشأ که منتزع منه است، نسبت به مأخوذ و مستعار له، حقیقی و ثابت است گر چه فی نفسه و نسبت به حلقه پیش از خود ثابت و حقیقی نباشد. زیرا معانی اعتباری نیز می توانند پایه و مایه ای برای اعتبارات بعدی و بعدی تر قرار گیرند. چنانکه مالکیت نخست از رابطه های حقیقی بین نفس و قوای فعاله گرفته شده و سپس به ظرف اجتماع آمده و سپس همان معنای اعتباری و اجتماعی نیز توسعه دیگری یافته و در مورد مالکیت حقیقی خداوند به کار رفته است و یا آثار دیگری مانند اباحه تصرف و غیره بر آن مترتب شده است.
پس از این مقدمه می گوییم که امور اجتماعی زندگی ما سراسر آغشته با اعتباریات است. اگر ما صدایی از خود تولید می کنیم و حروف ب ع ت را تلفظ می کنیم، در واقع با علم به رابطه اعتباری بین آنها و معنای فروش، به دنبال ایجاد آن معنا هستیم. همچنین می دانیم که آن معنای ذهنی -که علمی حقیقی از علوم است- برای موجود فرضی و خیالی به نام بیع ساخته شده است. پس علم به بیع حقیقی است اما معلوم ما یعنی بیع، اعتباری و فرضی است و ما در طول تاریخ برای تبادل بین خود آن را یافته و ساخته و پرداخته ایم. همچنین قبض و اقباض از آن جهت که یک سری حرکات یدی و بدنی هستند، اموری واقعی به شمار می آیند اما از آنجا که قوام آنها به جهت « وفای به بیع » است، عناوینی اعتباری به شمار می آیند که دنباله عنوان بیع -نه جزء آن- می باشند. همچنین پول و مالیت آن نیز اعتباری و فرضی است و با زوال دولت ها اعتبار آن از دست می رود. به هر حال امور اجتماعی ما چنین هستند.
حال فرض کنید که با پیشرفت زندگی و پیچیده تر شدن آن، همان قبض در شکلی دیگر رخ دهد. مانند اینکه به وسیله دستگاه کارتخوان و یا با عابر بانک، پول به حساب بایع منتقل شود. واضح است که این مصادیق جدید، توسعه و اعتباری هستند که روی اعتبار ساده تر پیشین آمده اند و همان معنایی که خودش نیز اعتباری بود را به شکل اعتباری دیگری درآورده اند. به این وضعیت اعتبار از اعتبار می گویند مانند مجاز از مجاز در بلاغت[3]. همچنین است در مورد تبدیل پول به اعتبار درون کارت. حال فرض کنید از عابر بانک نیز عبور کنیم و به نرم افزارهای بانکی تلفن همراه برسیم. واضح است که این نمونه ها، اعتبار از اعتبار از اعتبار قبض و اقباض هستند (البته کارایی آنها منحصر به قبض و اقباض نیست). در عین حال عابربانک ها نسبت به این نرم افزارها، اموری حقیقی به چشم می آیند (یعنی در هنگام مقایسه می گوییم که آن نرم افزار، نمونه مجازیِ عابر بانک است و خود دستگاه عابر بانک، عابر بانکِ حقیقی است. چنانکه در تبلیغات بازرگانی نیز مشاهده می شود) در حالی که پیشتر دانستیم که آنها (یعنی عابر بانک) نیز اعتبار از اعتبار هستند.
بنابراین روشن شد که در امور اعتباری یک سری حرکات حقیقی صورت می گیرد مانند ادراکات شخصی و انگیزه ها و قصود و سپس فشار دادن تکمه های کامپیوتر یا عابر بانک یا نرم افزارهای موبایلی. همچنین روشن شد که فضای مجازی و امور جاری در بستر آن از قبیل مجاز از مجاز -با دو پله یا بیشتر- هستند. پس مجازی نامیدن آنها به معنای حقیقی بودن کامل منتزع عنه آنها نیست. با این وجود نسبت به غرض این رساله، همان منتزع عنه ها را حقیقی می نامیم. پس مراد ما از حقیقی بودن مال حقیقی و یا مالیت حقیقی، حقیقی بودن آنها در قیاس با اموال مجازی و فرضی درون بازی است نه اینکه اموال انسانها و مالیت آنها اموری حقیقی و غیر اعتباری هستند.
برای درک اعتباری بودن فضای مجازی لازم است که عناصر آن بررسی شوند. شما فرض کنید که در یک بازی فوتبال حقیقی قرار دارید. در این بازی با زدن توپ می خواهید به هدفتان برسید و توپ را به نقطه مورد نظر پاس داده یا به گل تبدیل کنید و به پیروزی برسید. واضح است که « رساندن توپ » و « وارد ساختن آن به دروازه » غیر از حرکت فلسفی توپ به نقاط مورد نظر یا مشاهده عینی شما از حرکت مزبور بوده بوده و تصوراتی هستند که متعلق بایستگی و تصمیم و اراده شما قرار گرفته اند. پس از امور جزئی مربوط به عقل عملی بوده و اعتباری هستند. همچنین گل بودن گل و ارزش آن و نیز برد و باخت همگی مفاهیم اعتباری هستند که نشان از وهمی بودن و قرار دادی بودن خود بازی فوتبال نیز می باشد.
حال فرض کنید که بنا بر اصل ترقی مصادیق مادی و انتخاب اسهل و اخف، می خواهید همین بازی را در فضایی مجازی و با استفاده از ابزارهای مجازی انجام دهید. در این هنگام به بازی های رایانه ای آنلاین یا غیر آنلاین روی می آورید. در این صورت علاوه بر مجازی بودن اصل فوتبال، شکل انجام آن نیز مجاز از مجاز و اعتبار از اعتبار است. زیرا به جای حضور شما و دویدن در زمین بازی، شخصی خیالی حضور دارد که دویدنش نسبت به بیرون از کامپیوتر واقعا دویدن نیست و گل زدنش در قیاس با بازی حقیقی گل زدن نیست. همچنین وقتی می گویید « من گل زدم » این کلام در ظرف رایانه تنها بر فرض اینکه آن شخص مجازی شما هستید درست از آب در می آید. در حالی که شما به طور عینی فقط یک سری تکمه را فشار داده اید. تا اینجا به طور منطقی، ابعاد حقیقی و مجازی در فضای مجازی و تفاوت و شباهت های آن با فضای حقیقی روشن شد.
چنانکه به طور اشاره گفته شد، قصدها و انگیزه ها در فضای مجازی و حقیقی تفاوتی ندارند. بنابراین قصدها و آنچه به فاعلیت فاعل انسانی قیام دارد، فی نفسه به حقیقی و مجازی تقسیم نمی شود. زیرا فضای مجازی و تغییرات مذکور در این گفتار همگی مربوط به ابزار و متعلق مادی رفتار انسان هستند نه خود رفتار. پس اگر قبض اینترنتی را مجازی می دانیم، به خاطر این است که ابزار و شکل خارجی قبض تغییر یافته و مجازی شده است. اما قیام قبض به فاعل انسانی هیچ تغییری نکرده و قبض با ابزار اینتزنتی به همان پایه قبض است که قبض دستی قبض می باشد. همچنین توهین از طریق پست و کامنت و اشاعه فحشاء از طریق پست ها در شبکه های اجتماعی و توهین روزنامه ای همان قدر توهین است که توهین حقیقی توهین است. البته ابزار آن دو فرق می کند. پس امور قصدی و یا اصل عناوینی که به فاعل انسانی و فاعلیت او وابسته است به حقیقی و مجازی تقسیم نمی شوند و تقسیم مزبور منحصر به مواد و ابزار إعمال رفتارها و فاعلیت و قصد ها می باشد.
فارغ از این بررسی های عقلی و منطقی توجه به جنبه تاریخی و سوابق حقیقی امور اعتباریات نیز از بایسته های قطعی برای شناختن فضای مجازی است. زیرا چنانکه در آغاز این گفتار گذشت، امور مجازی همه از امور حقیقی سابق اقتباس میشوند و هویت آنها عبارت است از تصرف و توسعه در مصادیق حقیقی و سابق بر خود. بنابراین در تحلیل هویت و یافتن درکی صحیح از آنها چاره ای جز ارجاع شکل نوین به شکل سابق به ضمیمه عناصر دیگری که با آن ترکیب شده تا شکل جدید به وجود آید، نمیباشد. بنابراین برای درک هویت اعتباری بازی باید به پشتوانه تاریخی و حقیقی امور مجازی توجه شود[4].
پس در فضای مجازی با چهار نوع عنصر برخورد داریم؛ عنصر یکم عبارت است از امور و عناوین قصدی و یا قائم به فاعلیت فاعل انسانی. عنصر دوم عبارت است از ابزارهای مجازی برای إعمال این عناوین و اجرای آنها -از آن جهت که ابزار اجرای آن مقاصد به حساب می آیند-. عنصر سوم عبارت است از عناصر مجازی بدون در نظر گرفتن ارتباط آنها با فاعل حقیقی بیرون از فضای مجازی مانند متن حرکات بازیکنان حاضر در فوتبال رایانه ای. و بالاخره عنصر چهارم عبارت است از آثار حقیقی یا مجازی مترتب بر استفاده از ابزارهای مذکور.
آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد صرفا عنصر سوم و چهارم است. گر چه این کار مستلزم تعرض به عناصر یکم و دوم نیز می باشد. ما در این مقاله بحث خواهیم کرد که آیا آنچه در یک بازی مجازی رخ می دهد، می تواند عینا همان معنا را در عالم واقع نیز داشته باشد و مشمول ادله آن عنوان گردد یا خیر. مساله غارت و نهب و نیز مساله اضرار و تلف اموال در بازی کلش آف کلنز از موارد عنصر سوم هستند. همچنین کیفیت ترتب برخی از آثار مذکور در عنصر چهارم بر متن فضای مجازی قدری پیچیده است.ما در این مقاله تفاوت نحوه ترتب این مالیت را با نحوه ترتب مالیت در بازی های حقیقی بررسی کرده و روشن می کنیم که آیا این شکل از افزایش مالیت، همان « ترتب مال و مالیت » در مساله قمار است یا خیر.
گفتار دوم: منطق شناخت و حل فقهی پدیده های فضای مجازی
فرض کنید که می خواهیم ببینیم که آیا نهب و اغاره موجود در متن بازی کِلش عرفا از موارد نهب و اغاره مذکور در ادله شرعی حرمت نهب اموال مسلمین است یا اینکه این دو فقط در صورت مشابه اند و عرفا یک موضوع نیستند. پاسخ مثبت به این پرسش و موارد مشابه آن نیاز به بازگشتی اجتهادی به مقصود و خاستگاه ادله تحریم نهب دارد و نباید با تمسک به صدق لفظی نهب بر این موارد ، مصداق شناسی را به استعمال عرفی واگذار کرد . به خصوص آنکه شمول عرفی این لفظ بر مورد مذکور محل تردید است . زیرا چه بسا استعمال لفظ در این مورد، نزد عرف استعمالی مجازی باشد .
مثلا در مساله محور بحث شک داریم که لفظ نهب یا مفهومی که موضوع ادله تحریم نهب قرار گرفته شامل این مصداق نیز میگردد یا نه . همین تردید در شمول ادله نسبت به مورد که ناشی از ابهام در حدود موضوعیت یک مفهوم عرفی ساده برای ادله شرعی است[5]، کافی میباشد که ما برای بررسی دقیق تر رجوع به ادله جهت تعیین حدود موضوع دقیق آنها یا رجوع به ارتکاز و نگاه عرف به این مورد و شمول مفهوم نهب نسبت به آن در طی یک بررسی تحلیلی و عقلائی، نیازمند باشیم. به واقع ما در صورت اول موضوع را موضوعی مستنبط[6] فرض کرده ایم و در حالت دوم موضوع را موضوعی دارای پایه اجتهادی[7] و محتاج تحلیل عقلائی در نظر گرفته ایم .
با این همه اما میبایست در مرحله اول تکلیف انطباق عرفی مفهوم نهب بر این مصداق را با توجه به برخی مبادی و مبانی فلسفه اعتباریات روشن سازیم و آنگاه پس از روشن شدن ابعاد ارتکاز و نگاه عرفی به هویت این مصداق ، اگر باز هم ابهامی ماند مفهوم نهب را از جهتی که در منابع استنباطی موضوع ادله حرمت قرار گرفته بررسی کنیم و شمول حدود موضوع بودن آن را نسبت به فرد مجازی نوین پذیرفته یا رد کنیم . اما چنانکه در ادامه خواهیم دید با بررسی مرحله نخست ، ابهام برطرف شده و نیازی به برداشتن گام دوم و رجوع به لسان ادله نمیباشد. از طرف دیگر همانگونه که پیداست پاسخ منفی به پرسش این بخش، هادی به تفکیک مهمی در باب موضوع شناسی فضای مجازی خواهد بود. بنابراین هر گونه پاسخ به این پرسش باید از مسیر خاصی عبور کند ضمن آنکه پاسخ منفی به ارائه معیاری در جهت تفکیک میان مصادیق مجازی و حقیقی منتهی خواهد شد .
با توجه به لسان فضای مجازی و زبان اعتباری به کار رفته در آن معلوم می شود که نهب و اغاره موجود در بازی کلش از نظر مفهوم و صورت عین مفهوم و تصور ما از همان نهب و اغاره مرکوز در اذهان است. از نظر تصدیقی و حمل شایع نیز، در فضای مجازی و با تمرکز نگاه به درون فضای مجازی، این نهب واقعا یک نهب است و لذا تاثیر روحی زیادی بر روی بازیکن و هیجانات او می گذارد و بازی را لذت بخش می کند. اما از نظر تصدیقی دیگری در قیاس با عالم بیرون از مجازی، اصلا یک تصدیق و غارت به شمار نمی رود. پس حمل مفهوم مورد نظر را بر مصداق مجازی مشکوک در دو حالت تصوری و نیز حمل شایع صناعیِ در ظرف عالم مجاز میپذیریم و در یک حالت یعنی حمل شایع صناعی به اعتبار ظرف جهان واقعی تکذیب میکنیم.
برای مثال در مورد الماس موجود در متن بازی دو جنبه وجود دارد: یکی جنبه اعتباری آن است که از آن جنبه الماس مزبور واقعا یک الماس است و این انگاره در متن بازی جریان دارد و دیگری جنبه حقیقی آن است که از این جنبه الماس مزبور یک مزیت لعبیه جهت تمتع افراد علاقه مند به بازی در جامعه قلمداد می گردد و چه بسا پولی[8] هم برای آن کنار گذاشته شود و ارزش مالی مختصری که هیچ تناسبی با انگاره مجازی آن ندارد، داشته باشد. حاصل آنکه فرد و واقعیت الماس موجود در بازی هم مصداق الماس است و هم مصداق نیست ؛ در ظرف مجاز و به حسب لسان و ادعای بازی، مصداق الماس انگاشته میشود و در ظرف واقعیت چنین الماس مجازی را الماس به شمار نمیآورند.
با این تفکیک دقیقی و علمی و بر پایه تحقیقاتی که در مسائل اعتباریات صورت گرفته است روشن گردید که عرف هیچ گاه نهب را در بازی های مجازی، مصداق نهب حقیقی نمیبیند و دیگر عناصر قسم سوم را به عالم واقعیت سرایت نداده و آن را در عالم واقعی مصداق مفاهیم متناسبشان در نظر نمی گیرد. به هر روی آشنایی و دقت در جایگاه فضای مجازی مانع یکی انگاری این دو شده و راه را بر سرایت حکم نهب حقیقی به فرد مجازی میبندد. از این رو دیگر نوبت به سخن از قاعده اقدام و رفع حرمت بدوی و دیگر توجیهات مذکور در کلام آتی از برخی اساتید و بزرگان نمیرسد .
گفتار سوم: حساب کاربری و مالیت ناشی از برندگی و فرق آن با کسب مال
توجه به چگونگی تولد و انتشاء امور مجازی و اعتباری[9] و تامل در هویت بازی های مجازی و تاریخ بازی در میان بشر، زمینه درک حقیقت این بازی های نوین را فراهم میسازد. به واقع و با توجه به توضیحات گذشته روشن میشود که بشر در راستای پیشرفت های خود، خواسته است که هویت بازی های گذشته در وادی مجاز نیز ادامه یابد. بنابراین اساسا جایگاه بازی مجازی عبارت است از تطبیق بازی های حقیقی بر موارد و مصادیق مجازی.
به هر روی و با ریشه یابی بازی های حقیقی و تطبیق بازی مجازی با آن و حتی با تامل مستقل اما درست در ماهیت بازی مجازی در مییابیم که اعتبار حاصل از برنده شدن، هر چند خود دارای ارزش مالی است اما بر برنده شدن مترتب نمیگردد. به دیگر سخن چنین نیست که اگر کسی برنده شود اعتبار مالی به او تعلق گیرد. بلکه اگر کسی برنده شود و این رویه تکرر یابد و به حدی برسد که به مراحل پایانی نزدیک شده و عرفا دارای شانسی ویژه به شمار بیاید بی آنکه مالیتی به برنده شدن او تعلق یابد، از تکرر برندگی وی عنوان دیگری به نام برنده پرشانس و سطح عالی، منتزع میشود که آن عنوان دارای مالیت است.
حاصل آنکه صرف برنده شدن موجب تعلق مال یا ازدیاد مالیت نشده و نه مال و نه ازدیاد مالیت بر برنده شدن در یک گیم[10] تعلیق نشده است.پس ازدیاد مالیت ناشی از برنده شدن نبوده و مربوط به تکرر برندگی و ارتقاء سطح است و از این رو در مراحل نزدیک پایان حتی یک برنده شدن موجب تفاوت قابل توجهی در قیمت میگردد . بنابراین ازدیاد مالیت حساب کاربری به تبع ازدیاد ارزش شانس کاربر ربطی به ترتب مالیت بر برندگی نداشته و این مالیت زائده مصداق عنصر مال القمار در بازی های قدیمی قمار و روایات مربوطه نمیباشد. بلکه اگر بخواهیم آن را با عناصر قمار قدیم مقایسه کنیم، معادل افزایش توان پیروزی در گلادیاتور های یونان باستان است. چنانکه قمار باز، گلادیاتور را به جای خود به میدان می فرستاد تا با گلادیاتور مورد نظر قمار باز دیگر مسابقه دهد. پس افزایش مهارت گلادیاتور یک مالیتی را به دنبال داشته که از قبیل مال القمار نبوده است. وضعیت اکانت بازی نیز مانند وضعیت همان گلادیاتور ها می باشد.
پس روش شد که نحوه ترتب عنصر چهارم یعنی آثار حقیقی و مجازی بر متن بازی و فضای مجازی قدری پیچیده بوده و نباید فورا آن را با مالیت مال القمار یکی دانست. پس راه درست برای فهم هویت و نقش این آثار مترتبه، ارجاع آنها به نمونه های قدیمی و بررسی منتزع عنه هر یک از آنها است. چنانکه ما حساب کاربری را به قمارهایی که روی افراد و کشتی گیران بسته می شوند برگرداندیم نه به قمار ساده روی ورق و امثال آن. زیرا عنصر مهارتِ ابزار بازی در قمار با ورق وجود ندارد. پس هم نحوه ترتب این مالیت و عنصر حقیقی بر متن مجازی بازی با مال القمار تفاوت دارد و هم مبنای مالیت مزبور مبنایی محترم است. پس نه مال القمار -لفظا یا با الغای خصوصیت- بر این مالیت صدق می کند و نه مناط حرمت قمار در آن جاری است.
گفتار چهارم: زبان بازی و مالیت اعتباری؛ بررسی ماهیت و حکم نهب و غارت و تعرض به اموال در ضمن بازی
برخی از مجتهدین در بحث خود تنها عامل قابل طرح در حرمت بازی را تحقق غارت و نهب در متن آن دانستهاند و حرمت را دائر مدار آن قرار داده اند[11]. ایشان در عین پذیرش تحقق نهب ، آن را برای ناهب و غارتگر، ضمان آور ندانسته اند. دلیل ایشان بر سقوط ضمان از شخص مغیر ، اقدام شخص مغار بر قرار دادن مال خویش در معرض اغاره و نهب است . در واقع او بدین وسیله احترام مال خود را زائل ساخته و از این رو ادله ضمان شامل این مورد نمیگردند . بنابراین با توجه به زیر ساخت بازی و رویه جاری در آن که به اطلاع بازی کنندگان میرسد ، اقدام آگاهانه ایشان غارت محقق شده را از تحت ادله ضمان خارج ساخته و مسؤولیتی را متوجه کسی که اقدام به غارت میکند و احیانا نیز برنده میگردد نمیسازد.
درنگ در استدلال این محقق نارسایی آن را روشن میسازد. زیرا نهایت چیزی که با استدلال ایشان ثابت میگردد عدم ضمان و مسؤولیت وضعی شخص مغیر در برابر تسلط بر مال غیر است. در حالی که اگر با همین دیدگاه ایشان -یعنی در نظر گرفتن زبان بازی- نیز به موضوع نگاه کنیم، شخص مُغیر مرتکب تسلط و تصرف در مال الغیر نمیگردد بلکه او به واقع آن را تلف میسازد؛ چرا که در این بازی چیزی از دهکده ها و اموال موجود در قبیله بازنده به قبیله برنده منتقل نمیشود بلکه با عنایت به قهر و غلبه شخص برنده، صرفا به خاطر چیرگی و قدرت و ارتقاء رتبه شخص برنده روی او حساب ویژه ای باز میگردد. از این رو شایسته بود که محقق مذکور به حکم تلف مال توسط مُغیر میپرداخت؛ چرا که حقیقت فعل مُغیر و ناهب عبارت است از اتلاف مال الغیر و میبایست فارغ از مساله ضمان که حق الناس است، جنبه اتلاف المال توسط مغیر نیز مورد بررسی قرار گیرد تا حکم علاوه بر حکم وضعی ضمان، حکم تکلیفی اغاره و نهب مزبور نیز روشن شود.
یادآوری میکنیم که اقدام مزبور هر چند بالاخره رافع حرمت مال و مانع توجه مسؤولیت حقوقی به مغیر در جهت جبران مال مسروقه یا تالف میشود اما سوال اصلی این است که آیا ارتکاب چنین کاری تکلیفا جائز است؟ چنانچه میدانیم هیچ کس مختار نیست که هر آنچه خواست را در اموالش انجام دهد تا به جایی که به تصرفات مهلکه برای مال و یا تصرفات ممنوعه در شرع مبادرت ورزد. این اصل بر تسلط مومنین و مردم بر اموالشان نیز مقدم بوده و مفسر حدود ادله این اصل می باشد؛ چرا که اگر غیر از این باشد وجهی برای نهی از اسراف درشریعت وجود باقی نمیماند.
پر واضح است که پیش فرضی که استاد بزرگوار را به این عرصه کشانده است، این است که نهب و غارت موجود در متن بازی را واقعا نهب و غارت به حساب آورده است. این امر مبتنی بر پیش فرض دیگری است که عبارت است از مالیت اموری که مورد غارت قرار گرفته اند. در حالی که گذشت که الماس ها و اموال مزبور واقعا مصداق مال و الماس نبوده و نهب نیز مصداق نهب موجود در ذهن افراد جامعه نیست. این امر ناشی از مجازی بودن این عرصه نیست. زیرا مثلا سرقت های اینترنتی واقعا سرقت هستند. بلکه علت آن این است که عناصر مالی و نیز اقدامات غارتگرانه مذکور از قبیل عنصر سوم هستند نه از قبیل عنصر دوم. بنابراین مالیت و غارت در این بازی کاملا مجازی بوده و ارتباطی با بیرون از خود ندارند. بله همین ویژگی ها در مقایسه با اکانت بازی و اسباب بازی بودن آن، دارای اعتبار واقع بوده و پا به فضای واقعی می گذارند و از قبیل عناصر نوع دوم خواهند بود چنانکه خواهد آمد.
گفتار پنجم: زبان بازی و بی نیازی از قاعده اقدام برای برائت از صدمات ضمن بازی
ممکن است که محقق مذکور ، برای ابزارهای مذکور در متن بازی نوعی مالیت حقیقی انگاشته باشد و با وجود التزام به تفاوت مال مجازی و حقیقی، با عنایت به مالیت حقیقی آن ابزارها، هجوم بازیکن متخاصم بر آن ها را نوعی غارت یا اتلاف مال قلمداد کرده باشد .
در پاسخ به این نکته باید به سه مطلب توجه شود. مطلب نخست اینکه آنچه که در غارت ها و هجوم ها توسط دیگران دزدیده میشود، سربازها و طلاها و اکسیرها است نه الماس ها. در حالی که آنچه که به صورت واقعی خریداری میشود و واقعا مالیت دارد ، الماس ها هستند. نکته دوم این که برخی با قانون شکنی اقدام به هک کردن حساب کاربری یک بازیکن کرده و الماس های او را که وی بابت آن پول پرداخت کرده به سرقت میبرند. هر چند این کار سرقت تلقی شده و حرام میباشد اما از آنجا که مساله هک عنوانی جدا گانه و عام بوده و نه اختصاصی به این بازی دارد و نه منطبق بر اصل بازی و یا ملازم آن است، صحبت از آن در محدوده موضوع شناسی فقهی بازی کلش توجیهی ندارد. وانگهی هم ماهیت و هم حکم این عمل واضح بوده و نیازی به بررسی ندارد .
مطلب سوم در بررسی پیشین این است که چه بسا، چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، در اثبات مالیت سرباز و طلا و اکسیر و هر آنچه در متن بازی وجود دارد به مالیت عمل عقلاء و حرمت عمل مومن تمسک شود . تقریب استدلال به این صورت است که شخص در بازی اقداماتی را جهت زیاد کردن طلا و اکسیر ها انجام داده و زمانی را نیز صرف آن کرده است . از آنجا که این عمل تبرعی نبوده و به هدف رسیدن به نتیجه و جمع آوری ابزارهای مذکور صورت گرفته است در نظر عقلاء دارای مالیت بوده و به تعبیر دیگر مالیت آن دارای پشتوانه عقلائی می باشد . پس از آنکه مالیت عقلائی این عمل و نتیجه آن یعنی ابزارهای مذکور ثابت شد، آنگاه هنگامی که مالیت این ابزارها در محیط شرع قرار گیرد به خاطر حرمت و احترام عمل مؤمن ، مورد امضای شرعی قرار گرفته و مالیت عقلائی مزبور شرعا نیز محترم انگاشته می شود[12] .
در نقد این استدلال نخست باید نیم نگاهی به محدوده و مورد قاعده احترام عمل مومن انداخت و سپس وضعیت بازی و تطابق تلاش های بازیکن با مورد قاعده را از نظر گذراند. چیزی که در اینجا باید به آن توجه شود این است که حرمت عمل مومن مربوط به جایی است که مومن عملش را برای دیگری انجام دهد به طوری که از ابتداء عمل وی تبرعی به چشم نیاید و او چشم داشت عوضی را در قبال معاوضه با عمل خود داشته باشد. بنابراین مورد قاعده در جایی نیست که شخص عملی را برای خود انجام دهد[13].
پس تعارض اصلی میان این بازیکن و دیگر بازیکنان قرار ندارد بلکه او رویه بازی را قبول ندارد و بدون پذیرش قراردادهای عام و اولیه بازی میخواهد از فرصتی که شرکت سازنده بازی در اختیار مشتریانش قرار میدهد، بهره ببرد. در اینجا تعارض میان حق بازیکن و حق شرکت سازنده برقرار است.
حال اگر کمی ریشهای تر به این مساله نگاه کنیم خواهیم دید که نه تنها بنای بازی مقتضی ابتنای بر ثبات و ادّخار ابزارها و مالیت آنها در هنگام بازی نمیباشد بلکه خاصیت و غرض بازی در کشاکش همین هجمه ها و غلبه ها و نهب ها معنا مییابد و ظاهر میگردد. تقریب این سخن بدین صورت است که بازی و بازیکن نه تنها بنای بر تجمیع یک سری ابزارها بدون مزاحمت دیگران ندارد بلکه میخواهد با قرارگرفتن در معرض همین مزاحمت ها توان و تدبیر و مهارت خود را بیازماید و افزایش دهد و یا از این هیجانات لذت ببرد. بلکه اگر احترام مزبور کاملا مراعات گردد و فرض شود که نه کسی متعرض او شود و نه وی متعرض کسی گردد، بی شک بازی برای او ملال آور بوده و وی رغبتی در ادامه بازی و گردآوری سربازها نخواهد کرد. در همین جا است که خاصیت سرباز و طلا و اکسیر رنگ میبازد و جمع آوری و ذخیره آنها لغو مینماید . بنابراین غرض از بازی و خاصیت آن بدون هجمه های ناگهانی و نهب های اینچنینی معنا ندارد و عمل و تلاش های مومن بدون این سرانجام لغو خواهد بود و طبیعتا چنین عمل لغوی اگر با چنان احترام موهومی به انزوا کشیده شود هرگز مالیتی ندارد.
با این توضیح روشن شد که اساسا نوبت به قاعده اقدام نمیرسد چرا که بازی برای بازیکن حقی در جهت عدم تعرض دیگران به ابزارهای وی قائل نشده است و اساسا جعل چنین حقی با بنا و هدف بازی در تعارض است و به تعطیلی آن میانجامد. بنابراین اگر هم بخواهیم مساله را از راه حقوق بازیکن ببینیم باید بگوییم که وی نیز هرگز بر ادّخار مصون داشتن ابزارهای خود اقدام نکرده تا حقی در این جهت برای وی پنداشته شود و آنگاه دست به دامن مسقطاتی چون قاعده اقدام گردیم .
حاصل سخن آنکه نه این ابزارها، که بابت آن ها پولی پرداخت نمیگردد، و نه آن الماس ها ،که گاهی از خود شرکت ناشر بازی خریداری میشوند، هیچ کدام در میدان مبارزه و و از جهت آسیب هایی که با توجه به رویه بازی متوجه آنها میباشد، نه مالیتی دارند و نه احترامی به آنها تعلق میگیرد. جالب آنکه اگر کسی خواست این ابزارها را به صورت خارج از رویه جاری به دیگری بفروشد، به علت مالیت داشتن آن ، جائز بوده و همچنین اگر بخواهد به پشتوانه آن قیمت حساب کاربری را نیز هنگام فروش، بالاتر ببرد موجه بوده و اشکالی ندارد . تجویز جواز بیع به خاطر مالیت و جواز یورش بر قبلیه های دیگر و تلف یا ضبط ابزارهای بازی به خاطر عدم مالیت آنها نوعی تناقض نما به چشم می آید . برای حل این تناقض به بیان آتی توجه شود.
گفتار ششم: مالیت واقعی و مساله حرمت تعرض خارج از ضوابط بازی و جواز فروش آنها
درک پاسخ این پرسش به تمرکز خاصی روی همه مطالبی که گذشت نیاز دارد. جواب این است که تصرفات و وقایع رخ داده در مسیر اعتباری و به مقتضای رویه پذیرفته شده در این بازی، اعتباری محض بوده و تماسی با حقیقت و مالیت حقیقی یا ضمان حقیقی برقرار نمیسازند. توضیح آنکه ابزارهای مذکور در ظرف بازی و وعاء اعتبارشان، و نه در مطلق فضای مجازی و پهنه بیکران بستر اینترنتی، در برابر حقوق قرارداده شده و موهوبه از جانب شرکت به عموم بازیکنان، مالیت ندارد. دلیل این امر همان است که در بخش قبلی به تفصیل گذشت. اما در خارج از چاچوبه مجاز توسط این اقتضائات و از آن جهت که این وعاء اعتباری بازی ، خودش و مظروفاتش همگی یکجا در بستر دیگری قرار دارند که نسبت به دنیای بازی، پایه و حقیقت قلمداد میشود، این تلاش ها و ابزارهای خریداری شده مستحق تلف و مهدور شمرده نمیشوند و مالیت حقیقی دارند. با این توضیح میتوان تفاوت این دو جهت و وجه سازگاری آنها را درک کرد. بنابراین چیزی که توجه به آن در این مقام راه گشا بوده و بی آنکه به پاسخ این سوالات بیاندیشیم ما را از بن بست فرارو خارج میسازد، تفاوت های موجود در خود فضای مجازی است.
پس زد و خورد و نهب و سرقت و تلف در متن بازی به منزله اوصاف و کاربردهای اسباب بازی تلقی شده و مالیت و ضمان در مورد آن ها شأنا مرتفع است و نیازی به قاعده اقدام و نظائر آن نیست. اما اگر مجموعه بازی و اسباب بازی(حساب کاربری) را بیرون از جریان بازی و به صورت یک پدیده عینی نگاه کنیم، هم اسباب بازی و هم توانایی ها و ابزارهای موجود در اطراف آن محترم و دارای مالیت شمرده شده و نمی توان آنها را به بازی گرفت.(دقت شود). حاصل این بحث ها بالاخره چنین شد که نمیتوان مالیت ابزارهای موجود در متن بازی را عامل تحریم ثابت و کلی این بازی دانست.
نتیجه گیری
در اینجا فارغ از خلاصه نمودن مطالب مقاله، به بیان نتیجه و ثمره آن می پردازیم. چنانکه در بررسی های این مقاله گذشت، قواعد فقه مربوط به امور حقیقی در فضای مجازی نقض نمی شوند و فضای مجازی ناقض آن قواعد نیست. بلکه شکل اجراء و تطبیق در آنها متفاوت است. به دیگر سخن هر دو فضا شمول کلیت قواعد هستند اما به علت تفاوت های مصداقی، در حدود تطبیق قاعده با یکدیگر متفاوت می گردند. بنابراین فقه پژوهان نمی بایست بابت عدم درستی یا کارایی قواعد فقه امور حقیقی نگرانی داشته باشند. اما پر واضح است که این قواعد برای تبیین امور پیچیده فضای مجازی کافی نیستند. پس پژوهش های مربوط به فضای مجازی عمدتا از قبیل موضوع شناسی و مصداق شناسی بوده و فقیه می بایست موضوعات چند ضلعی را به بسائط برگردانده و سپس هر یک را نیز آماده تطبیق قواعد کلی فقه بر آنها نماید.
برای تحلیل این اضلاع و نیز هر کدام از بسائط حتما باید با زیرساخت های فضای مجازی و کیفیت نرم افزارها و نیز نوع اعتبار و فرض در این فضا آشنا بود. بنابراین هم نیازمند درک مطالب منطقی رشته اعتباریات و تاریخچه اعتبارات در هر رشته بوده و هم محتاج آشنایی با مبانی رایانه و کلیات این رشته می باشیم. از این رهگذر بود که در این مقاله نشان دادیم که مالیت مترتبه بر پیروزی در بازی ها ابدا از مصادیق مال القمار نیست چنانکه معلوم شد نهب و اغاره در بازی کلش از مصادیق جدی نهب و اغاره عرفی نیست در حالی که سرقت اینترنتی و توهین مجازی و امثال آن حقیقتا فردی از افراد عرفی آن مفاهیم هستند. و نشان دادیم که زبان بازی اقتضاء می کند که تلف و نهب و اغاره صورت گیرد پس بدوا نیز هیچ حقی برای بازیکن وجود ندارد تا نوبت به اسقاط آن برسد چرا که این امور از خاصیت ها و آثار بازی هستند و سلب مطلق چنین تعرضاتی موجب لغویت بازی می شود. اما در عین حال همین مالیت های خیالی نسبت به راه های غیر متعارفی مانند هک کردن یا نسبت به دیگران از طریق تصرف و غصب، محترم بوده و حق تلقی می گردد.
امیدوارم این پژوهش کوتاه راهی بلند را فراروی پژوهشگران فضای مجازی بگذارد تا مصادیق بسیط جدی و غیر جدی مفاهیم عرفی و نیز مصادیق مرکب و چند وجهی فضای مجازی را باز شناسی کرده و زمینه تالیف رساله ای در باب فضای مجازی پدید آید.
کتابنامه
1- آزادبخت، باقر(1390ه)؛ بازخوانی نظریه اعتباریات و پاسخی به نقدها، فصلنامه پژوهشهای اخلاقی، شماره 6.
2- اشتهاردى، على پناه(1417ه)؛ مدارک العروة، تهران، دار الأسوة للطباعة و النشر.
3- طباطبایی، سید محمدحسین(1428ه)؛ مجموعة رسائل العلامة الطباطبایی(چاپ اول)، باقیات.
4- طباطبایی، سید محمدحسین(1387ه)؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم(چاپ شانزدهم)، مقدمه و پاورقی از مرتضی مطهری، ،انتشارات صدرا.
5- عاملی، محمد بن مکی(بی تا)؛ القواعد و الفوائد فی الفقه و الاُصول و العربیة، مصحح: سید عبد الهادى حکیم، قم، کتابفروشی مفید.
6- علیدوست، ابوالقاسم(1386)؛ فقه و عرف (چاپ سوم)، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
7- مازندرانی، علی اکبر سیفی(1427ه)؛ دلیل تحریر الوسیلة (المضاربة)، تهران ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره.
8- نقد و نظر، فصلنامه شماره یکم، (زمستان 1373) دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
[2]. رک: مجموعة رسائل العلامة الطباطبایی صص 347-346.
.[3] تذکر این نکته لازم است که اساسا ارتباط مفاهیم اعتباری با هم از قبیل ترکیب و پیوند اعتباری است و هیچ مفهوم اعتباری کاشف از مفهوم اعتباری دیگر و منتزع از آن نمی باشد. به دیگر سخن در این سلسله ترکیبی یا یک مفهوم سازنده مفاهیم پسین است و یا خود ، ساخته ترکیب مفاهیم پیشین است چنانکه در اختراعات بشری مشهود است. حرکت رو به جلو و سازنده در این سلسله را ترکیب و ارجاع مرکبات به عناصر خود را تحلیل اعتباریات می نامند. بنابراین رابطه کشف و حکایت وانتزاع و هر آنچه مربوط به علم حصولی باشد در میان مفاهیم اعتباری برقرار نمی باشد و از همین رو درک مفاهیم اعتباری به چیزی بیشتر منطق ارسطوئی رایج نیاز دارد. این منطق خاص در رساله ترکیب و رساله تحلیل علامه طباطبایی به رشته تحریر در آمده است. رجوع کنید به : مجموعة رسائل العلامة الطباطبایی ص 225 و صص337-303 .
[4]. علامه طباطبایی (ره) در این باره می نویسند: « الفصل الثامن فی شرح الامور الاعتباریة ... و ینبغی له أن یهیأ من عادات الناس بمرور الزمان و اختلاف عقائدهم و سننهم و ما توجبه امزجة الاقطار و البلاد ... و ما شابه ذلک مبلغا وافیا ». مجموعة رسائل العلامة الطباطبایی ص 317.
[5]. ر ک : فقه و عرف ص 375.
[6]. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به : محمدهادی معرفت، اقتراح درباره مبانی اجتهاد، فصل نامه نقد و نظر، شماره اول ، زمستان 1373، صص 57-56 (این مقاله مفصل و طولانی متن گفتگوی مجله مزبور با صاحب نظران مختلفی از جمله مرحوم آیت الله معرفت است و مقاله از شخص ایشان نیست). و نیز رجوع کنید به : الشیخ علی پناه الاشتهاردی، مدارک العروة الوثقی، ج 1، صص 210-209
[7] . هر چند این موضوع به مانند استطاعت ناشی از شهریه طلبگی ( رک : فقه و عرف ص 380) نبوده و به بررسی فقهی و منابع دینی نیازی ندارد، اما از جهت نیازمندی به تحلیل های اصول فقهی و یا مراجعه به برخی مبادی و مبانی استنباطی (مانند مسائل فلسفه اعتباریات)، مجاز هستیم که آن را دارای پایگاه اجتهادی و نیازمند بررسی های از جنس استنباط و اجتهاد بدانیم .
.[8] مقصود از این سخن اقدام عقلاء بر اختصاص پول برای خرید آن است نه توقف خرید آن بر پرداخت پول به شرکت سازنده که امری ثابت است .
1. نگک: باقر آزادبخت، بازخوانی نظریه اعتباریات و پاسخی به نقدها، فصلنامه پژوهشهای اخلاقی، شماره ششم، زمستان 1390، صص 139-138. همچنین برای توضیح بیشتر رک: اصول فلسفه و روش رئالیسم ج 2 مقاله ششم.
.[11] فلم نر فی هذه اللعبة علی ما هی علیه فی عصرنا الراهن علی ما رایناها و تحدثوا بها ما یوجب حرمتها بعد ما لم یکن فیها أخذ شیء من اللاعبین المغلوبین للغالبین و لا یصدق علیها القمار مع ما فیه من العناصر و المؤلفات و لا المراهنة بل هی لعبة ومسابقة یغلب بعضهم علی بعض نعم فیها شیء من الهجمة و الاغارة و لذلک قیل فی تعریفها بالفارسیة : « در این بازی شما باید با استفاده از غنائم حاصل از حمله به روستاهای دیگر روستای خود را ارتقا دهید » و لکن ذلک لا یوجب ان نحکم علیها بالحرمة شرعاً بعد افتراض ان اللاعبین کلهم یعلمون ان سعیهم فی هذا اللعب فی معرض الهجمة و الغارة فی کل آن و کأن الشرکات و المؤسسات من اصحاب امثال هذا البرنامج أعلنوا او عرّفوا البرنامج علی هذه الکیفیة فمن اقدم علی هذا اللعب اسقط حقّه لو غلب علیه آخرون و لا نری بأساً بوجه فی شمول قاعدة الاقدام لهذا الافتراض و بعبارة اخری: ان السبب للضمان و الحرمة انما هو احترام مال محترم و هو قد اسقطه بنفسه. أبوالقاسم علیدوست ، تقریرات خارج الفقه ، المکاسب المحرمة ص 1238 .
[12]. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به: القواعد و الفوائد للشهید ج 2 ص 295.
[13] . دلیل تحریر الوسیلة- المضاربة صص 281-279